باران عشق

Love


دوبیتی عاشقانه

 


سردم شده است و از درون می سوزم
حالا شده کار هر شب و هر روزم
تو شعر مرا بپوش سرما نخوری
من دکمه ی این قافیه را می دوزم



----------------------------------



بیهوده در اضطراب ماندیم همه
در تاب و تب و عذاب ماندیم همه
این ساعت زنگ خورده هم زنگ نزد
عشق آمد و رفت و خواب ماندیم همه



----------------------------------



با دیدن تو دست و دلم می لرزد
زیبایی تو چقدر وحشتناک است
انگار که چاره ای ندارم دیگر
دختر!پدر تو بود چوپان می خواست؟


----------------------------------



من آمده ام که با تو راهی بشوم
آنی که تو از دلم بخواهی بشوم
دریا بغلم کن! بغلم کن دریا!
می خواهم از این به بعد ماهی بشوم

 

 

پنج شنبه 19 اسفند 1389برچسب:,

|
 
دوبیتی هنری زیبا و عاشقانه

 


گویند که هم صحبتی حور خوش است
هجران و وصال و عشق پر شور خوش است
اما من از عشق و وصل تو فهمیدم
آواز دهل شنیدن از دور خوش است

من را تو به راه عشق خواندی ممنون
از بابت عشق دل ستاندی ممنون
حتی به رقیب اگر مرا بفروشی
با من دوسه روز از اینکه ماندی ممنون

پنج شنبه 19 اسفند 1389برچسب:,

|
 
غروب آخر ین شعرم

 

تو مثل راز پاییزی ومن رنگ زمستانم

چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمی دانم

تو مثل شمعدانی ها پراز رازی و زیبایی

ومن در پیش چشمان تو مشتی خاک گلدانم

تو دریای ترینی ، آبی وآرام وبی پایان

ومن موج گرفتاری اسیر دست طوفانم

تو مثل آسمانی مهربان وآبی وشفاف

ومن درآرزوی قطره های پاک بارانم

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته

به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

تو دنیای منی بی انتها وساکت وسر شار

ومن تنها دراین دنیای دوراز غصه مهمانم

تو مثل مرز احساسی قشنگ و دور ونامعلوم

ومن درحسرت دیدار چشمت رو به پایانم

تو مثل مرهمی به بال بی جان کبوتر ها

ومن هم یک کبوتر تشنه باران درمانم

بمان امشب کنار لحظه های بی قراری من

ببین با تو چه روئیایی ست رنگ شوق چشمانم

شبی یک شاخه نیلوفر به دست آبیت دادم

هنوز ازعطر دستانت پراز شوق است دستانم

تو فکر خواب گل هایی که یک شب باد ویران کرد

ومن خواب ترا می بینم ولبخند پنهانم

تو مثل لحظه ی هستی که باران تازه می گیرد

ومن مرغی که ازعشقت فقط بی تاب وحیرانم

تو می آیی ومن گل می دهم درسایه چشمت

وبعد ازتو منم با غصه های قلب می سوزانم

تو مثل چشمه اشکی که از یک ابر می بارد

ومن تنها ترین نیلوفر رو به گلستانم

شبست ونغمه مهتاب ومرغان سفر کرده

وشاید یک مد کمرنگ ازشعری که می خوانم

تمام آرزوهایم زمانی سبز می گردد

که تو یک شب بگویی ، دوستم داری تو ، می دانم

غروب آخرشعرم پراز آرامش دریاست

ومن امشب قسم خوردم تو را هرگز نرنجانم

به جان هرچه عاشق توی این دنیای پرغوغاست

قدم بگذار روی کوچه های قلب ویرانم

بدون تو شبی تنها وبی فانوس خواهم مرد 


دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم....

 

 

چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:,

|
 
دلم گرفته

 

دلم گرفته است و پنجره سبز درختان را بارور می کند
روزها می گذرد و من خودم را از یاد برده ام
بی گمان اگر در اینه بنگرم موهای آشفته ام مرا می ترسانند
چه روزهایی
....
چه روزهایی که در آینه زیسته ام
چه روزهای که در آینه گریسته ام
چه روزهایی که در آینه خندیده ام
و اکنون
آینه ، سفر ، تنهایی
چه قدر خسته ام
روح تنهایی مرا به سوی پنجره می کشاند
این مردمان به اشتیاق چه چیز است که پنجره را از یاد برده اند؟
چه روزهایی
چه روزهایی
....
دلم می خواهد برای روزهایی که رفته است
برای روزهایی که دیگر باز نخواهد گشت
در دستمال ابریشمی پدرم

کودکانه و بیقرار گریه کنم
دلم می خواهد زبان گل ها را میدانستم
با درختها حرف می زدم
با گنجشکها می پریدم
باید یقین داشت
باید آنها را ستود
از پنجره پیداست
شب ، آسمان ، ستاره
چشمان من اگر به وسعت آسمان بود
می توانستم خوشبختی را ببینم
خوشبختی شاید آن پنجره کوچک و تاریک
شاید آن حس گمشده است
دنیا را با همه وسعت
به فراموشی یک لحظه می فروشم
چه قدر خوشبخت باید بود
وقتی که سفر در پیش است
مسافر تنهایی را می داند
چه قدر خوشبخت باید بود..... 

 

نظر بدین خوشحال میشیم... 

 

 

چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:,

|
 
دوبیتی زیبا دوبیتی عاشقانه

ما را همه ره ز کوی بد نامی باد .................وز سوختگان بهره ی ما خامی باد 
نا کامی ما چو هست کام دل دوست......................... کام دل ما همیشه ناکامی باد

امروز برای من شرابی ای عشق ................هرچند که از پایه خرابی ای عشق
یک لحظه اگر حال خوشی می بخشی............... یک عمر برای دل عذابی ای عشق

ای اشک دوباره در دلم درد شدی .................تا دیده ی من رسیدی و سرد شدی
از کودکی ام هر آنزمان خواستمت ...................گفتند دگر گریه نکن مرد شدی

یک لحظه سکوت کرد و حرفش را خورد................... بغضی نفس و گلوی او را آزرد
می خواست که عشق را نمایان نکند................... اشک آمد و باز آبرویش را برد

حرفی نزنی طاقت جنجال ندارم.......................بدجور شکسته ست دلم حال ندارم
درهای قفس باز و دلم عاشق پرواز.................... از حس پریدن پرم و بال ندارم

هر سو که نگاه میکنی دیوار است ....................مزد همه در آخر خط آوار است
پیدایش زندگی ما از آغاز.................................... بر پایه ی رنج بردن و تکرار است

پاییز شدم تا تو بهارم بشوی ....................پرونده ی سبز روزگارم بشوی
ای عشق چرا مثل دلم زرد شدی؟...................... من صبر نکردم که دچارم بشوی

در راه تو بی اراده رفتن خوب است ....................در چشم تو بی افاده رفتن خوب است
جایی که همه فکر سواری هستند .............................دنبال دلم پیاده رفتن خوب است

عمریست غم و درد نشانم داده .........................در آتش سینه اش امانم داده
رنجور ترین درخت باغش هستم........................... هر بار مرا دیده تکانم داده
کاری نکنی که جنگ آغاز شود .....................حال من و تو دوباره ناساز شود
وقتی همه در سینه کبوتر داریم .................درب قفس گرگ چرا باز شود
با چشم سیاه آمد و رنگم کرد .......................با رنگ نگاه خود هماهنگم کرد
وقتی که به چشم های من زل زده بود............ دل فکر بدی کرد و خدا سنگم کرد

جمعه 13 اسفند 1389برچسب:,

|
 
شعر عاشقانه

دست عشق از دامن دل دور باد!
می توان آیا به دل دستور داد؟
می توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود ایست!
باد را فرمود باید ایستاد؟
آن که دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
خوب می دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد


دوستان نظر فراموش نشه

جمعه 13 اسفند 1389برچسب:,

|
 

صفحه قبل 1 ... 52 53 54 55 56 ... 88 صفحه بعد



دعای باران چرا ؟ دعای عشق بخوان ! این روزها دلها تشنه ترند تا زمین خدایا کمی عشق ببار...


 

Arash..............

 


آبی دلان پارسی
عاشقانه ها
عشقانه ها
راز عشق
سر گذشت یک عشق ...
نجوای عشق
ஜღஜدوستی وعشق ஜღஜ
LOVEY GIRLS
عشق من دوست دارم
♥♥ عاشقانه ها ♥♥
تک درخت عشق
عاشقی به نام فاحشه
عشق من و تو!
آموزش عاشق شدن
هنوز هم عشق
فقط عشق
خسته
خسته ام
***خسته عشق***
خسته از عشق .....
ღ♥ღعشقღ♥ღ
تو را چه عاشقانه دوست داشتم !!! ولی تو !
تنهاترین عشق روزگار
کلبه تنهایی من
❤☆❤ کــلبــه تنــهایــی من❤☆❤
عشق خسته
♥♥♥♥♥♥ عاشقانه ♥♥♥♥♥
love
شوری سنج اب اکواریوم
کمربند چاقویی مخفی

 

 

حرف دل/دیگه کارم تمومه
Mohsen RahimPour - Aramesh
تنهایی
ای آنكه می پرسی عشق چیست
عــــــــشــــق
شکسته های دلش
امشب به یاد تک تک شب ها دلم گرفت

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی


آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 38
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 69
بازدید کل : 346930
تعداد مطالب : 527
تعداد نظرات : 101
تعداد آنلاین : 1

Alternative content